دولت در رابطه با اقتصاد دو وظیفه دارد:
1- ایجاد وحفظ ثبات در بازار
2- ایجاد و حفظ تعادل در بازار
از نظر آدام اسمیت دولت نباید در اقتصاد دخالت کند و کافیست آزادی عمل دست اند کاران بازار را تضمین نماید تا بازار بتواند خود تعادل خود را ایجاد کند. آدام اسمیت به درک عمیقی از مکانیزم بازار رسید که مبنای تئوری های اقتصادی حاضر است.
بعداً مشخص شد که گاهی دولت باید با استفاده از ابزارها و اهرمهایی بازار را تنظیم کند مثلاً اگر تولید زیاد و تقاضا کم است نرخ مالیات را کاهش دهد تا توان خرید مصرف کننده زیاد شود.
اگر هدفمون ثبات یک چیز باشد اولین کاری که نباید بکنیم این است که تکانش دهیم. تغییر نرخ های بهره یا سپرده قانونی به صورت یک شبه آن هم با تغییرات 3 یا 4 درصدی درست مثل تکان دادن سینی چایی است.
به فرض این که دولت به این نتیجه برسد که تغییر در یک قانون یا نرخ دستوری به ثبات اقتصادی کمک می کند باید اجرای آن را با اعلام قبلی و به صورت پله به پله انجام دهد. اگر نرخ بهره بانک قرار است از 18 درصد به 15 درصد کاهش پیدا کند لازم است طی 5 سال، با کسر شش دهم درصد در سال انجام شود. در طول این مدت دولت باید بررسی نماید که آیا اثر مثبتی که از کاهش این نرخ پیش بینی کرده مشاهده می شود یا خیر و این که چه اثرات جنبی بد پیش بینی نشده ای دارد.