موسیقی مثل دستور زبان میمونه. زبان به وسیله کسانی اختراع شده که باهاش صحبت میکنن، کسانی که به راحتی و قابل فهم بودن بیشتر اهمیت میدن تا پیروی از قواعد. تئوری پردازهای زبان بعدا بهترین سخنوران و نویسندگان را مطالعه میکنند و قواعدی رو در میارن که نگارش، ارتباط بین کلمات و دستور زبان رو شفاف میکنه. برای همینه که استثنا در قواعد دستور زبان زیاده. به نظر نمیاد تلاش برای ساخت یک زبان با تهیه یک دستور زبان بدون نقص نتیجه قابل استفاده ای داشته باشه.
اخیرا چندین مرتبه در اماکن عمومی شاهد لحن بسیار خشن مادران با فرزندان خویش بوده ام. این مادران چنان خشن و با فهاشی با فرزندان خود که 4 یا 6 سال برخورد میکردند که انگار از ایشان تنفر دارند. مگر کودکان چه گناهی مرتکب شده اند که باید با چنین رفتار خشنی مواجه شوند؟ مادری چنان با دختر سه یا چهار ساله خود در بیمارستان رفتار میکرد که نزدیک بود واکنش نشان دهم و با نگاهم وی را متوجه رفتار خود کردم.
بهترین تبلیغ کیفیت است.
یک دکتری میشناسم برای دندان که به نظرم کارش خوبه. چون یه جلسه که رفتم پیشش و مشکل بزرگی رو از من حل کرد و پول نگرفت حد اقل کاری که میتونم بکنم اینه که معرفیش کنم. دکتر پیام شرقی. شمارش هم هست 88886880.
آدرس: تهران-تهران-میدان آرژانتین خ الوند ک 29 پ 11 واحد1
آدما چه قدر با هم فرق دارن.
مسیری که من صبح میرم سر کار جوری هست که مبلغ کرایش مشخص نیست. بعضی راننده ها 2 تومان میگیرن و بعضی 1.5. یعنی اگر یکم بعدش سوار شم میشه 1.5. توی ذهن راننده مبلغ از 1.5 بیشتره ولی به 2 نمیرسه.
حالا بعضی راننده ها به بالا گرد میکنن و بعضی به پایین. بحث منم سر همینه. چه طوریه که بعضیا حسشون اینه که اگر بیشتر بگیرن زیاد گرفتن ولی بعضیا تا جا داشته باشه میکشن بالا؟
من دیدم نمیشه برای یک مسیر یه رو 1.5 بدم یه روز 2. یا باید به همه 2 بدم یا 1.5. طبیعتا 2 رو انتخاب کردم. حالا حس خوبی داره که به راننده میگم همون 2 درسته.
راه حل جمع آوری مگس های سفید که تهران را پر کرده، استفاده از دستگاه های مکنده (جارو برقی سیار) در مراکز تجمع ایشان است. البته این یک ایده هست که باید کارشناسی بشه.
به نظرم مالیات شرکت‌ها در قانون باید بین ۱۰ تا ۲۵ درصد متغیر و در بودجه سالانه باشه. در حال حاضر ۲۵ درصد مقطوع است که برای شرکتی که دنبال توسعه صنعت هست و بیش درآمدش از فروش نفت هست یه خرده زیاد است.
دولت در رابطه با اقتصاد دو وظیفه دارد:
1- ایجاد وحفظ ثبات در بازار
2- ایجاد و حفظ تعادل در بازار
از نظر آدام اسمیت دولت نباید در اقتصاد دخالت کند و کافیست آزادی عمل دست اند کاران بازار را تضمین نماید تا بازار بتواند خود تعادل خود را ایجاد کند. آدام اسمیت به درک عمیقی از مکانیزم بازار رسید که مبنای تئوری های اقتصادی حاضر است.
بعداً مشخص شد که گاهی دولت باید با استفاده از ابزارها و اهرمهایی بازار را تنظیم کند مثلاً اگر تولید زیاد و تقاضا کم است نرخ مالیات را کاهش دهد تا توان خرید مصرف کننده زیاد شود.
اگر هدفمون ثبات یک چیز باشد اولین کاری که نباید بکنیم این است که تکانش دهیم. تغییر نرخ های بهره یا سپرده قانونی به صورت یک شبه آن هم با تغییرات 3 یا 4 درصدی درست مثل تکان دادن سینی چایی است.
به فرض این که دولت به این نتیجه برسد که تغییر در یک قانون یا نرخ دستوری به ثبات اقتصادی کمک می کند باید اجرای آن را با اعلام قبلی و به صورت پله به پله انجام دهد. اگر نرخ بهره بانک قرار است از 18 درصد به 15 درصد کاهش پیدا کند لازم است طی 5 سال، با کسر شش دهم درصد در سال انجام شود. در طول این مدت دولت باید بررسی نماید که آیا اثر مثبتی که از کاهش این نرخ پیش بینی کرده مشاهده می شود یا خیر و این که چه اثرات جنبی بد پیش بینی نشده ای دارد.
نقش ناظم در مدرسه چیست؟ تنبیه و ادب کردن محصلین؟ ساکت نگه داشتن و جلوگیری از بازی و شادی ایشان در زنگ تفرح و قبل از ورود معلم؟
اگر تجربه تدریس برای بچه های دبیرستانی را داشته باشید می دانید که اداره کردن بچه ها اصلاً مشکل نیست چرا که از بزرگترها حرف شنوی دارند. علاوه بر این با ضرب و شتم نمی توان و نباید کودکان را تربیت و یا عالم کرد.
یک ایده دارم: هرجا امکان ساخت سد و تولید برق بدون استفاده از سوختهای فوسیلی وجود داره یک شهر درست بشه که نیاز به گاز کشی هم نداشته باشه چون فقط از برق استفاده میکنه. خودروهای برقی، اجاق برقی و ...
نکته اول این که من از نیم فاصله استفاده می‌کنم ولی معنیش این نیست که صددرصد باهاش اوکیم. دوم این که خیلی کلمات هست که فارسی نیستند و روزمره ازشون استفاده میکنیم ولی وقتی می‌خوایم بنویسیمشون می‌بینیم که یه جوریه. می‌خواستم اسم مقاله رو بذارم ارگانایز کردن فایلها در ویندوز ولی گشتم معادل فارسی پیدا کردم برای ارگانایز.
هر متن غیر فنی که در مورد سازماندهی فایلها می‌خونیم توضیح داده که فایلها باید درون فلدرها (دایرکتوری‌های سابق) بر اساس موضوع مرتب بشن و فایلها نباید روی دسکتاپ وِلو باشن و برای فایلها باید اسم مناسب بذاریم و اینا.
اینا همش نه تنها نا کارآمده بلکه غلطه!
با مثال میگم چرا. فرض کنیم سه فایل داریم به شرح زیر
۱- فایل متنی اندر خواص پرتقال
۲- فایل متنی اثر حساسیت‌زای لیمو شیرین و اثر داروی ستریزین بر کاهش آن
۳- فایل تصویر یک سیب
۴- فایل متنی داستان پسر سیب فروش
۵- فایل اکسل مقایسه کالری خوراکی‌ها
اینا رو داریم و میخواهیم مرتب کنیم. پیشنهادتون چیه؟ من خودم قبلنا این کارو میکردم:
فایل ۳ رو جدا میکردم و درون فلدر عکسها میذاشتم. یک فلدر درست میکردم به نام خواص خوراکی‌ها. درونش یک فلدر درست میکردم به نام خواص میوه‌ها و فایل ۱ و ۲ رو میذارم توش. فایل ۵ رو میذاشتم توی فلدر خواص خوراکی‌ها. فایل ۴ رو هم میذاشتم توی فلدر رومان و نوبل. حله؟
حالا ببینیم اشکال کار کجاست:
۱- اگر بخواهیم در مورد خواص داروها تحقیق کنیم فایل ۲ رو پیدا نمیکنیم.
۲-اگر بخوایم در مورد سیب تحقیق کنیم نیاز هست که تمام فایل‌هایی که به نوعی با سیب در ارتباط هستند رو پیدا کنیم، با این سیستمی که چیدیم نمیشه. چون باید یه دور بریم فلدر عکسها رو بگردیم، بعد بریم فلدر خواص میوه‌ها رو بگریدم و بعد از اون فلدر عکسها و ... .
۳- از این‌ها گذشته ما در فلدر عکسها ممکنه ۳۰۰۰۰ فایل داشته باشیم. چطور از بین اونها عکسها مروبوط به سیب رو پیدا کنیم. حتماً میگید سرچ میکنیم. خب اگر قراره فایلهامون رو با سرچ پیدا کنیم دیگه چه نیازی هست براشون فلدر درست کنیم؟ همه فایلهامون رو میریختیم توی ریشه و همونجا سرچ میکردیم.
۴- از همه جالب ترین این که دو ماه بعد فایل ۵ رو هم نمیتونیم پیدا کنیم. چون همش فکر میکنیم گذاشتیمش توی فلدر لاغری ولی نیست!
این اشکالاتی بود که در زمان استفاده از این روش سازماندهی به وجود میاد. مشکل واقعی در پیاده سازیشه. برای هر فایلی که وارد هارد درایو میشه باید یک زمانی گذاشته بشه و جای مناسبش درون ساختار درختی فعلی پیدا یا ایجاد بشه. این عمل خسته‌کننده و وقت گیره. در نهایت هم نتیجه مطلوبی نداره.
حالا که دیدیم روش قبلی به درد نمی‌خوره پس ببینیم روش بهتر چیه. همون سرچ هست یا جست و جو یا گشتن. کافیه سیستم سرچمون بتونه اون چیزایی که دنبالشیم رو پیدا کنه. مثلاً فایل ۱ به خواص، میوه، مرکبات، نارنجی و خاصیت مروبطه پس با دادن این کلمات به سرچ‌کننده باید به فایلمون برسیم. روش ایده‌آل پیاده سازی استفاده از این داستان تگ (Tag) کردن این کلمات (یا عبارات) به فایلها هست. متاسفانه در ویندوز عملاً این امکان نیست (گرچه زیرساختش وجود داره). کاری که می‌تونیم بکنیم اینه که هر عبارتی به نظرمون کمک میکنه که بعداً فایل رو باهاش پیدا کنیم ویا به فایل مروبوطه به اسم فایل اضافه کنیم.